اولین تبریک رو اپراتور شرکتی که سیم‌کارتم رو ازش گرفتم بهم گفت، هفته پیش تقریبا، وقتیکه زنگ زدم تا رمز پیام تلفنیام رو بپرسم و برای تایید هویت تاریخ تولدم رو پرسید. دومین نفر زهرا بود که یه روز جلوتر تبریک گفت و باعث شد باقی بچه هام تبریکاشونو روونه کنن!

بعد خونواده بودن، و این بین سه نفر که واقعا فکر نمیکردم بعد یکسال یادشون مونده باشه! پیر، دوست پلژیکی‌م که تا حالا همو از نزدیک ندیدیم! باران که باز امسال شگفت زده و شرمنده کرد❤️ و هم خونه ای سابق!.

چیزیکه به وضوح حس میکنم جا افتادن رسمی دهه سی توی حس و حال جسمی و روحیمه.! مثلا اینکه دیگه حال پرداختن به ادامه پست رو ندارم! و مثلا اینکه دیگه نمیخوام تار موی سفیدم رو بچینم!.

با تاخیر شد ثبتش یه جورایی. ولی باری بهرجهت

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلیط کیش Tyree هارمونی طبیعت مطالب تفریحی | مطالب آموزشی، ورزشی شعور یک ریشه دانلود فایل پارسين طراحي وب سايت رايزوب مخروط ناقص مشکی من